این کتاب جلد چهارم از مجموعهی «ترکشهای ولگرد» است. این کتاب مصور، شش داستان طنز دارد: مارادونا در سنگر دشمن، قهرمانان فینال آسیا، جیغ بنفش در اتاق عمل، دوست مار و عقربها، انتقام پر دردسر و شبنشینی در جهنم.
در برشی از این کتاب طنز می شنویم :
نمی دانم خون من مستور بود یا به قول دانشمندان خل و چل از بدنم عطر مخصوصی ساطع می شد که هیچ وقت گزیده نشدم . بچه ها کم کم داشتند بدگمان می شدند که تو هم از جنس همین گزنده های دربه در هستی مار و رتیل و عقرب که کاری به کارت ندارند و الا این جنس خرابها حتی پوتین و تایر ماشین را نیش می زنند . چرا با تو کاری ندارند .
داشتم بدنام می شدم که موعد حمله شد . شال و کلاه کردیم تا از دست مار و عقرب ها فرار کنیم و به دامان بعثی های جنایتکار پناه ببریم . قرار بود ۲۵ کیلومتر را با سلاح و مهمات و تجهیزات را با پای پیاده گز کنیم تا به نقطه مورد نظر برسیم .
یا علی گفتیم و راست رفتیم تو دل دشمن . بی سروصدا و طبق اصول . اما چه اصولی . از هر کس صدایی در می آمد . یکی شعر می خواند . یکی میزد زیر آواز . یکی صلوات می فرستاد . دیگری سرودهای انقلابی را با صدای گوش خراش می خواند . اما انگار عراقی ها پاک کر شده بودند . و قدرتی خدا هیچ صدایی را نمی شنیدند .
اما از بد حادثه بین راه پای راستم لنگید . قوزکم آمد پشت پا به اندازه یک بالشتک ورم کرد . آنهم چه ورمی . بچه ها با دیدن حال و روزم حال مبسوطی بردند و شروع کردند به مسخره کردن . مثلا می گفتند قربون خدا به جای نیش مار و عقرب مچ پاش دررفت به به .
مارادونا در سنگر دشمن:
«نمیدانم در آن سوز و بریز توپ و خمپاره و گلوله و آتش، ناصر دنبال چه بود! اولش خیال کردم دنبال غنیمتی است که با کلّه و بیپرسوجو، تو سنگرهای دشمن میپرد و همهچیز را به هم میریزد، اما وقتی دیدم دستخالی و افسرده از سنگرها بیرون میآید، فهمیدم که اشتباه کردهام. بعد فکری شدم که یک درجهدار عراقی را نشان کرده و دنبال او میگردد، اما ناصر به هیچکدام از اسرای عراقی کاری نداشت و هنوز در سنگرها دنبال گمشدهاش بود. داشتم دیوانه میشدم؛ هم از خستگی و بیخوابی و هم از کارهای عجیبوغریب ناصر. بچههای گردان را گم کرده و دوتایی، در جبههی دشمن، که حالا دستِ ما بود، آواره و سرگردان بودیم. دو شب پیش عازم حمله شدیم. تعجبم از این بود، ناصر که همیشه برای شرکت در عملیات لحظهشماری میکرد و در حملات قبلی اولین نفر بود که برای رفتن به خط مقدم حاضر به یراق میشد، حالا چرا دستدست میکند و زیاد مایل به رفتن نیست. وقتی ازش پرسیدم مشکل چیست، فقط نگاهم کرد و گفت: گفتن نگید.»
***
ادامهی داستانهای قهرمانان فینال آسیا، جیغ بنفش در اتاق عمل، دوست مار و عقربها، انتقام پر دردسر و شبنشینی در جهنم به جذابیِ همین داستان است.
نظرهای کاربران
اولین نفری باشید که بررسی می کند “کتاب صوتی مارادونا در سنگر دشمن”
استعلام محصول

8,500 تومان
هنوز دیدگاهی وجود ندارد